بلند اقبال
غزل ها
شمارهٔ ۱۱۹: زاهدا کم کن بلنداقبال را تکفیر و رد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
زاهدا کم کن بلنداقبال را تکفیر و رد نام او راحرز کن چون قل هوالله احد با گلی ومی اگر گوئی که ما دل بسته ایم توچرا دل بسته ای بر کبر وتزویر وحسد گر خدا جوئی کندکس چه به کعبه چه به دیر نیست جز موئی تفاوت مر صنم را با صمد چون تو را بینم که بر گردن بودتحت الحنک یادم آید آیه فی جید حبل من مسد ما ز معبود احدجوئیم توفیق وصفا تو همی از خلق می خواهی شود ومستند تومدد جوئی به کارخود ز علم نحووفقه ما به علم عشق می جوییم از یزدان مدد تو اسد گوئی که حیوانی چنین است وچنان ما چه قدرت های یزدانی که بینیم از اسد احوالی را دور کن از دیده تا بینی درست کن جواهر سرمه ای در چشم اگر داری رمد حد جامی چیستگو بامن زعلم ار آگهی حد می گر میزنی بر باده خواران زن به حد منکر قول بلنداقبال اگر گردد کسی نام منکر گردد او را از حروف واز عدد بلند اقبال