بلند اقبال
غزل ها
شمارهٔ ۱۰۳: تو شاه حسنی وداری ز مشک بر سر تاج
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
تو شاه حسنی وداری ز مشک بر سر تاج بگیر ازهمه دلبران عالم باج دلم پی طلب بوسی از لبت خون شد خدا کندکه نگردد کسی به کس محتاج سوادطره تو برده ز آبنوس گرو بیاض گردن تو طعنه می زند بر عاج خبر ز حال دل من بهزلف تو گردد اسیر چنگل شهباز اگر شوددراج به بوسه حجر الاسود آرزو نکند به خال کعبه رویت نظر کندگر حاج چه پرسی از دل من کز غم تو چون گردید که تا خبر شوی از خشم سنگ زن به زجاج زعشق روی تو از شیخ شهر می بینم بتر از آنچه ببیند حلیچ از حلاج اگر تو تیغ کشی افکنم سپر از سر وگر تونیز زنی سینه راکنم آماج ز فر بندگی تو بلنداقبالم مکن ز سلک غلامان خود مرا از اخراج بلند اقبال