بلند اقبال
غزل ها
شمارهٔ ۱۰۱: از بی وفایی یار دارم بسی شکایت
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
از بی وفایی یار دارم بسی شکایت کومحرمی که گویم در پیش او حکایت ای یار بر من زار رحم ورعایتی کن کز شاه بر رعیت لازم بود رعایت گفتم به دل میسر گردد وصال دلبر گفتا بلی نماید طالع اگر حمایت گمراه وخوار وزاریم حیران و بی قراریم یا هادی المضلین ما را بکن هدایت ای ساقی ار دهی می خم رانمای ساغر کاین باده ها به مستی ندهد به ما کفایت از یار ناامیدیم از عارفی شنیدیم « یارب مباد کس رامخدوم بی عنایت» گفتی که تا چه حد است عشق بلنداقبال چون حسن یار نبود در عشق او نهایت بلند اقبال