بلند اقبال
غزل ها
شمارهٔ ۹۰: غمین مباش که چیزی ز عمر باقی نیست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
غمین مباش که چیزی ز عمر باقی نیست روا بود خوری ار غم که جام وساقی نیست مرا به زاهد این شهر دوستی نبود که درزمانه چواوکس به بدسیاقی نیست خلاف ساقی ومطرب که درهمه عالم یکی چواین دوبه خوبی وخوش مذاقی نیست تمام نائی از آن دلبر حجازی گفت حکایتی به لبش زآن بت عراقی نیست دمی نمی شود از پیش چشم دل غایب وصال عاشق ومعشوق بالتلافی نیست ز جوروکینه اهل جهان بلنداقبال غمین مباش که چیزی ز عمر باقی نیست بلند اقبال