بلند اقبال
غزل ها
شمارهٔ ۸۲: گفتم که تو را نیست وفاگفت کمی هست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
گفتم که تو را نیست وفاگفت کمی هست گفتم به منت هست نظر گفت دمی هست گفتم صنما از غم عشق توهلاکم گفتا ز هلاک چوتوما را چه غمی هست گفتم که بود بینی وابروی تو رامثل گفتا که بلی سوره نون والقلمی هست گفتم صنما چون توبه بتخانه چین نیست گفتا شمن ما است به هرجا صنمی هست گفتم منم از راهروان ره عشقت گفت الحذر از چاه که در هر قدمی هست گفتم مکن اینقدر ستم بر من بی دل گفتا که ز معشوق به عاشق ستمی هست گفتم که چوزلف توام اقبال بلند است گفتا که بلی لیک در او پیچ وخمی هست بلند اقبال