بلند اقبال
غزل ها
شمارهٔ ۷۷: قدمن کاین سان خمیده است از خم ابروی توست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
قدمن کاین سان خمیده است از خم ابروی توست و این پریشان حالی من از غم گیسوی توست این سیه بختی که دارم باشد از چشمان تو واین گره هایی که درکار من است از موی توست اینکه مغزم دائما دارد مرارت از زکام ازحرارت نیست ازتأثیر عطر بوی توست تو چو خورشیددرخشانی ومنحربا صفت رو به هر سوئی که آری روی من هم سوی توست کس نگیرد شیر را با چنگ هرگز اینکه تو می زنی چنگم به دل از قوت بازوی توست اینکه نور آمد سفید و اینکه ظلمت شد سیاه این سیاه از موی تو گشت آن سفید از روی توست کوثر و طوبی بود اسمی ز لعل و قدتو و آن بهشتی را که می گویند گویا کوی توست گشت رخسار تو ماه وشد دل من چون قصب هست گیسوی تو چوگان و سر من گوی توست می سزد خلق ار بلند اقبال خوانندش چو من آنکه را هر همچوگیسوی تو بر زانوی توست بلند اقبال