بلند اقبال
غزل ها
شمارهٔ ۷۱: گفتمش از غم توجانم خست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
گفتمش از غم توجانم خست گفت طرفی ز عشق رویم بست گفتمش بردی ازکفم دل ودین گفت تقدیر شد ز روز الست گفتمش چون کند به چشم تودل گفت باید حذر نمود از مست گفتمش چیست نرخ یک بوست گفت هر چیز در دوعالم هست گفتمش گشته ام پریشان دل گفت گفتم مزن به زلفم دست گفتم آن عهد بسته توچه شد گفت من بستم وزمانه شکست گفتمش ده مرا نجات از غم گفت می نوش وباش باده پرست گفتم آسوده دل که شد به جهان گفت آن کس که دل به زلفم بست گفتمش کن مرا بلند اقبال گفت مانند خاک ره شو پست بلند اقبال