بلند اقبال
غزل ها
شمارهٔ ۶۵: تا به زلفت پیچ وخم افتاده است
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
تا به زلفت پیچ وخم افتاده است در دلم اندوه وغم افتاده است بینم اندر بینی و ابروی تو معنی نون والقلم افتاده است دل مرا درچنگ زلفت همچوچنگ در فغان زیر وبم افتاده است خال بر رخسار تو یا هندوئی در گلستان ارم افتاده است دل به تصویر دهانت مدتی است درخیالات عدم افتاده است خوی به رخسارت بود ازتاب می یا به گل از ژاله نم افتاده است تا نمودی زلف چون چنگال باز مرغ دل ما را به رم افتاده است حور و غلمانی فرشته یا پری کادمی همچون توکم افتاده است تا برهمن دیده رخسار تو را از دلش مهر صنم افتاده است با همه مهر ووفا داری همی با منتکین وستم افتاده است بر سر کویت بلنداقبال زار کشته چون صید حرم افتاده است بلند اقبال