بلند اقبال
غزل ها
شمارهٔ ۶۰: از پریشانی ندام زلف مشتق گشته است
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
از پریشانی ندام زلف مشتق گشته است یا پریشانی به زلف یار ملحق گشته است بینی دلدار را بین جای انگشت نبی است کاین چنین ز اعجاز او قرص قمری شق گشته است زلف دلبر را نگر بر قامتش منصور وار ترک سرکرده است وذکر او اناالحق گشته است این همه آشفتگی کاندر دل ما کرده جا باشد از آن رو که با آن زلف ملصق گشته است ساقیا بنشین ز جا برخیز وجامی با ده ده زاهد ارما را کند تکفیر احمق گشته است ما گذشتیم از نماز اودر الی ومن هنوز مانده در گل گرم بحث حد مرفق گشته است گوبه او او روعلم عشق آموز وکم شو محو نحو ای خوشا آنکوبه تحصیلش موفق گشته است در عجم هم چون بلنداقبال می باشد کسی گر فصیحی در عرب نامش فرزدق گشته است بلند اقبال