بلند اقبال
غزل ها
شمارهٔ ۱۹: دردا که هیچکس نبود دادرس مرا
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دردا که هیچکس نبود دادرس مرا آوخ که یاوری نکند هیچکس مرا دست قضا شکسته مرا بال و پر دگر جا داده اند از چه به کنج قفس مرا خون شددلم که جای هوس بود اندر او جای هوس نمانده چه جای هوس مرا چشمم ز خون دل چو لب یار گشته سرخ تهمت مزن به مستی ومی ای عسس مرا بس کن که خویش خسته تر از من شدی بسی ای روزگار جور تو گر نیست بس مرا هستم بلند اقبال اما چو بنگری گردون نموده پست تر از خار وخس مرا من شعر ز این سپس نتوانم رقم زدن زحمت رسد ز بسکه همی از مگس مرا بلند اقبال