بلند اقبال
غزل ها
شمارهٔ ۱۸: در جوانی نه همی کرده غمت پیر مرا
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
در جوانی نه همی کرده غمت پیر مرا کرده عشق رخ تو صورت تصویر مرا ز ابرو ومژه گرفته است چرا تیر وکمان گر نخواهد که کندترک تو نخجیر مرا وصل دلبر دل من خواهد وبیند همه هجر پیش تقدیر خداوند چه تدبیر مرا غم ندارم ز بدونیک وکم و بیش که نیست غیر تسلیم ورضا چاره ز تقدیر مرا دامن آلوده نیم من ز ریا و ز ربا گو به زاهد نکند این هم تکفیر مرا گفتم ای دل ز چه دیوانه شدی گفت از آن که دهی جای در آن زلف چو زنجیر مرا با همه زیرکی وهوش و بلنداقبالی آخر آن ترک درآورد به تسخیر مرا بلند اقبال