بلند اقبال
غزل ها
شمارهٔ ۱۳: زیر سرو و پای گل بنگر صفای لاله را
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
زیر سرو و پای گل بنگر صفای لاله را زن دوجام می که تا گیرد غم صد ساله را نوعروس باغ را با این سه بخشیده است زیب آفرین ها کرد باید صنعت دلاله را با وجود اینکه خود رویش چو روی دلبر است داغ عشق کیست کافتاده است بر دل لاله را ز آنچه داری در میان جام ساقی ده که من دیدم اندر روی لاله قطره های ژاله را گل همی گوید بس است ای بلبل بی دل منال او ز شور عاشقی سر داده آه وناله را می برد از من حواس خمسه خط روی دوست یادم آید در فلک بینم چوماه وهاله را ای بلند اقبال حیرانم که بااوج کلیم سامری بهر چه می گیرد پی گوساله را بلند اقبال