نورعلی شاه
بخش دوم
شمارهٔ ۴۱: یاری که وداعم ننمود و بسفر رفت
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
یاری که وداعم ننمود و بسفر رفت گو رو بسلامت که ز راه تو خطر رفت تا پیش نظر بود مرا نور بصر بود نورم ز بصر رفت چو از پیش نظر رفت آن شوخ جفا پیشه که هیچم بوداعی ننواخت دم رفتن و از شهر بدر رفت زد تیر غمی بر دل ریشم که ز زخمش خوناب جگر بر رخم از دیده تر رفت او راست چه تیر نظر از ما شد و ما را قد خم چو کمان شد ز غم و عمر بسر رفت بس تلخ شد از حنظل هجرش دهن من یکباره برون از دهنم طعم شکر رفت ای باد بیاور ز رخش سرمه خاکی تا سرمه کند نور که نورش ز بصر رفت نورعلی شاه