رفیق اصفهانی
غزل ها
شمارهٔ ۲۷۵: آمد ز خانه بیرون در دست جام باده
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
آمد ز خانه بیرون در دست جام باده طرف کله شکسته بند قبا گشاده مستانه آن خرامان وز هر طرف براهش مستی ز دست رفته رندی ز پا فتاده جان دادمش چو دیدم او را نباشد آری عاشق کسی که دیده جانان و جان نداده چون حسن آن پریوش چون عشق من بلاکش هر لحظه گردد افزون هر دم شود زیاده زان غمزه آن چه دیدم مرغ دلم ندیده گنجشک بال بسته از باز پر گشاده سودای سرو و گل را بردند از سر من رعناقدان نوخط زیبارخان ساده کرده رفیق فارغ دل از پری وجودم آن لعبت پری رو آن ماه حور زاده رفیق اصفهانی