رفیق اصفهانی
غزل ها
شمارهٔ ۲۶۹: گر سر ببرندم نکشم پا ز در تو
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
گر سر ببرندم نکشم پا ز در تو پروای سر خویش ندارم به سر تو در راه تو آن خاک نشینم که نخیزد گر خاک شوم خاک من از رهگذر تو بسیار کم افتد نظر لطف تو با من افتاده ام آیا بچه جرم از نظر تو اغیار به او محرم و محروم ازو من ای ناله چه شد سوز و کجا شد اثر تو تا کی کشم از جور و جفای تو ز دل آه آه از دل از مهر و وفا بی خبر تو گر قیمت هر بوسه دلی خواهی و جانی بهر دل و جان کیست که خواهد ضرر تو عشق تو رفیق از لب خشک تو نشد فاش رسوای جهان کرد ترا چشم تر تو رفیق اصفهانی