رفیق اصفهانی
غزل ها
شمارهٔ ۲۴۱: از لطف نمی بینی سویم چه خطا کردم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
از لطف نمی بینی سویم چه خطا کردم جز آنکه جفا دیدم جز آنکه وفا کردم گفتی ز غمم جایی کردی به کسی شکوه این حرف کرا گفتم این شکوه کجا کردم درمان چو نشد حاصل بر مرگ نهادم دل یکچند دگر گیرم بیهوده دوا کردم شاید که به صد خاری در خون کشیم آری عشق چو تو خونخواری انکار چرا کردم یک عمر جفا دیدم نادیده وفای تو نالم ز که چون من خود بر خویش جفا کردم صد دفعه فزون دیدم بیداد و ثنا گفتم صد بار فزون گفتی دشنام [و] دعا کردم آواز درا هرگز زین قافله نشنیدم هر چند رفیق آواز مانند درا کردم رفیق اصفهانی