رفیق اصفهانی
غزل ها
شمارهٔ ۲۳۴: ز جور دوست گر خود را به کام دشمنان دیدم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ز جور دوست گر خود را به کام دشمنان دیدم سزاوار است که دشمن دوستش گفتند نشنیدم (؟) شنیدم یار بی مهر و وفا بسیار [و] دیدم پسر ندیدم چون تو بی مهر و وفا یاری و نشنیدم تویی آن دلبر بدخوی شادی کاه غم افزا که من خود را ندیدم شاد دیگر تا ترا دیدم منم آن عاشق رنجور کز بس بردباری ها همیشه رنج دیدم از تو و هرگز نرنجیدم نچیدم جز گل حسرت ز گلزار وصال تو بمژگان گرچه عمری خار از راه تو برچیدم بدندان می گزم گر پشت دست خود کنون شاید که عمری چون رفیق آخر چرا پای تو بوسیدم رفیق اصفهانی