رفیق اصفهانی
غزل ها
شمارهٔ ۲۳۰: شنیدمت که به حسنی فزون ز ماه چو دیدم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
شنیدمت که به حسنی فزون ز ماه چو دیدم بسی فزونتری ای ماهرخ از آنچه شنیدم ز دیده تا نرود نقش عارض تو چو رفتی خیال روی تو در کارگاه دیده کشیدم بسی شنیدم و دیدم نگار خوب و لیکن به خوبی تو نگاری ندیدم و نشنیدم به باغبانی نخل قد تو عمر عزیزم گذشت [و] هرگز از آن میوه ی مراد نچیدم به دام عشق تو آن طایرم فتاده که هرگز به باغ وصل تو گامی به کام دل نپریدم به جیب جان نبود دسترس مرا ز فراقت چه سود از اینکه زدم جیب چاک و جامه دریدم رفیق اصفهانی