رفیق اصفهانی
غزل ها
شمارهٔ ۲۱۹: بود صیاد خوشدل تا من ناشاد مینالم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بود صیاد خوشدل تا من ناشاد می نالم خوش است از نالهٔ من چون دل صیاد، می نالم به گوش او رساند باد مشکل ناله ام اما به این امیدواری هرچه باداباد می نالم نمی بندم زبان از ناله آن مرغ نوآموزم که می ترسم رود نالیدنم از یاد، می نالم گشاید بندم از پا تا ننالم من از این غافل که پندارم ز دامم می کند آزاد، می نالم نبندد گر زبانم شوق دیدارش به راه او بود تا بر زبانم قوت فریاد می نالم به من عهد و وفا بندد که تا بندم لب از ناله نمی داند که من بی عهد و بی بنیاد می نالم نمی نالم برای دادخواهی بر سر راهش من از ذوق کمال یار (؟) کز بیداد می نالم رفیق از من نمی پرسد کسی بهر چه می نالی، تمام عمر اگر در این خراب آباد می نالم رفیق اصفهانی