رفیق اصفهانی
غزل ها
شمارهٔ ۲۰۸: چگونه از سر کوی کسی بار سفر بندم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چگونه از سر کوی کسی بار سفر بندم که آنجا دل گشاید یار چون من کاربر بندم نخواهم بشنود کس بوی آن گل چون کنم اما بکوی او چو نتوانم ره باد سحر بندم ندارم صبر تا آید جواب نامه ام آن به که دل را نامه سان بر بال مرغ نامه بربندم ببندم چشم چون از روی خوب آن پسر ناصح گرفتم دیده از دیدار خوبان دگر بندم دم رفتن شد از بالین من یکدم مرو تا من گشایم چشم بر روی تو از عالم نظر بندم نه در کف سیم و زر در دست دارم این نمی دانم چگونه طرف از آن سیمینبر زرین کمر بندم خوش آن ساعت که آید یار و من خیزم رفیق از جا گشایم در به روی یار و بر اغیار بربندم رفیق اصفهانی