رفیق اصفهانی
غزل ها
شمارهٔ ۲۰۷: نداده هیچ جایی شور عشقی هیچ کس یادم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
نداده هیچ جایی شور عشقی هیچ کس یادم اگر دشتست مجنونم اگر کوه است فرهادم اگر چه رفتی و بردی قرار از جان ناشادم به این شادم که نتوانی روی یک لحظه از یادم ترا هر روز افزون می شود بیداد و من با خود در این اندیشه ام کز لطف روزی می دهی دادم خرابم کرد چشمت از نگاهی چشم آن دارم که از چشم عنایت بار دیگر سازد آبادم به گوشش کی رسد با این ضعیفی ناله ام یارب بیفکن در دل او تا کند گوشی به فریادم ز سرو و گل چه حاصل سرو قد گلعذار من که تا گرداند از گل، فارغ و از سرو آزادم رفیق آن عندلیب ز آشیان دورم در این گلشن که تا از بیضه بیرون آمدم در دام افتادم رفیق اصفهانی