رفیق اصفهانی
غزل ها
شمارهٔ ۲۰۶: به کوی یار باشد مدعی را راه و مسکن هم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
به کوی یار باشد مدعی را راه و مسکن هم چه خوش بودی اگر بودی در آن کو مسکن من هم مگو ای باغبان وصف گل و گلشن که بی آن گل نه سیر گل هوس دارد دلم نه گشت گلشن هم چنین کز درد هجران زار می گریم عجب نبود که گرید بر من و بر زاری من دوست، دشمن هم مرا خواهی بکش خواهی بسوزان شمع سان اما که نه پروای کشتن باشد و نه بیم مردن هم همین تار است نه بی روی تو بر من شب تیره که تاریکست بی روی تو بر من روز روشن هم تویی آن سرو قد گلعذار اکنون که باشد کم چو قدت سرو در بستان چو رویت گل به گلشن هم به دیر و کعبه با این قد و رخ گر ای صنم آیی ز کیش خویش می آید برون زاهد، برهمن هم صبوری پیشه کن چندی رفیق آه و فغان کم کن کزین آه و فغان آخر تو رسوا می شوی من هم رفیق اصفهانی