رفیق اصفهانی
غزل ها
شمارهٔ ۱۹۳: عیانست از رخ کاهی، ز اشک ارغوانی هم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
عیانست از رخ کاهی، ز اشک ارغوانی هم که دارم درد پنهانی به دل داغ نهانی هم به خونم کش که مرگ و شربت مرگ از تو عاشق را ز عمر جاودانی به ز آب زندگانی هم توانی کشت در یک لحظه چون من صد اگر خواهی و گر خواهی به یک دم زنده کردن می توانی هم بود از ماهرویان مهربانی خوش، تو آن ماهی که باشد مهربانی از تو خوش نامهربانی هم نه من در عهد پیری شهره ی عشق جوانانم که در عشق جوانان شهره بودم در جوانی هم کنم پیوسته تا منع رقیبان از سر کویش بر آن در روز دربانی کنم شب پاسبانی هم رفیق ار بی زبانم من چه غم چون هست یار من زباندانی که می داند زبان بی زبانی هم رفیق اصفهانی