رفیق اصفهانی
غزل ها
شمارهٔ ۱۸۷: رفتی و رفت از غمت ای غمگسار دل
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
رفتی و رفت از غمت ای غمگسار دل آرام جسم و طاقت جان و قرار دل دور از تو ای ربوده ز دست اختیار دل درمانده دل به کار من و من به کار دل رحمی خدای را به من و دل که مانده او دل زیر بار عشق تو من زیر بار دل گفتی که دل مده ز کف ای پند گو چه سود اکنون که رفت از کف من اختیار دل جز این که شد ز خون جگر لاله گون رخم نشکفت دیگرم گلی از خارخار دل شد بی تو صبح و شام من و دل سیه، فغان از صبح تیره ی من و از شام تار دل از اشک و آه منع دل و دیده چون کنم آنست کار دیده و اینست کار دل روزی که دیده دیده خط و خال او رفیق شد تار و تیره روز من و روزگار دل رفیق اصفهانی