رفیق اصفهانی
غزل ها
شمارهٔ ۱۸۳: با رقیب از سر نو عهد و وفا بست دریغ
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
با رقیب از سر نو عهد و وفا بست دریغ مدتی رفت و بر آن عهد و وفا هست دریغ آن که با اهل وفا عهدی اگر بست شکست عهدها بست به اغیار که نشکست دریغ من جز او با کس دیگر ننشستم جایی او به جز من همه جا با همه بنشست دریغ گفتمش سرو قدت رفت ز آغوشم حیف گفت بی جاست به تیری که شد از شست دریغ می زند چشم تو با ناکس و کس ناوک ناز نکند ترک خود آن ترک سیه مست دریغ تیر ترکی که به جان جست رفیقش همه عمر دیر آمد به دل و زود به در جست دریغ رفیق اصفهانی