رفیق اصفهانی
غزل ها
شمارهٔ ۱۶۴: گر دهد بلبل ز شوق روی گل جان در قفس
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
گر دهد بلبل ز شوق روی گل جان در قفس به که گل را در گلستان بنگرد با خار و خس نه گلم باشد تمنا نه گلستانم هوس گل مرا روی تو کافی گلستان کوی تو بس قد غیر و من چه می داند نمی داند چو او خویش از بیگانه یار از مدعی عشق از هوس نقد جان ریزم به پای او ندانم چون کنم غیر نقد جان به چیزی چون ندارم دسترس روز و شب در کنج تنهائی در این فکرم که تو با که باشی هم زبان یا با که باشی هم نفس داد و فریاد از تو دارم از که نالم ز آنکه هست داد من از دادگر، فریادم از فریادرس فارغم از خلق و، خلق آسوده اند از من رفیق نه کسی کاری بمن دارد نه من کاری بکس رفیق اصفهانی