رفیق اصفهانی
غزل ها
شمارهٔ ۱۵۹: نمی شوم ز سگ کوی او جدا هرگز
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
نمی شوم ز سگ کوی او جدا هرگز که آشنا نکند ترک آشنا هرگز به یاد او گذرد عمر ما که عمرش باد به عمر خود نکند گرچه یاد ما هرگز ز بخت خود شده ام خاک راه خود رایی که از غرور نبیند به پشت پا هرگز به بزم او نبود راه هرگزم آری به بزم شاه نباشد ره گدا هرگز چه طالع است کز او نشنوم بجز دشنام به او اگرچه نگویم بجز دعا هرگز وصال خویش که داری روا همیشه به غیر چه کرده ام که نداری به من روا هرگز بهای خون طلبم هرگز از تو من حاشا شهید عشق ندانست خونبها هرگز همیشه قبله ی حاجات من تویی اما نمی شود ز تو یک حاجتم روا هرگز گذاشت زنده مرا گر جداییت زین پس نمی شوم ز تو تا زنده ام جدا هرگز رفیق از تو نه هرگز وفا نمی بیند وفا ندیده کسی از تو بی وفا هرگز رفیق اصفهانی