رفیق اصفهانی
غزل ها
شمارهٔ ۱۳۷: شاد باد آنکه ز ناشادی من یاد نکرد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
شاد باد آنکه ز ناشادی من یاد نکرد شد ز ناشادی من شاد و مرا شاد نکرد ناله ی من اثری در دل صیاد نکرد پر و بالم نگشود از قفس آزاد نکرد آه از آن شوخ که صد کشور آباد به جور کرد ویرانه و ویرانه ای آباد نکرد شاه بیدادگر من به گدایی هرگز وعده ی داد نفرمود که بیداد نکرد ای بسا مرغ دل و طایر جان کان صیاد در قفس کرد و یکی از قفس آزاد نکرد دید چون حسن تو و عشق من آنکو همه عمر جز ز شیرین و ز فرهاد ز کس یاد نکرد پس از آن چشم به نقش رخ شیرین نگشود بعد از این گوش به افسانه ی فرهاد نکرد غیر تو حور لقا جز تو پریزاد رفیق مایل حور نشد میل پریزاد نکرد رفیق اصفهانی