رفیق اصفهانی
غزل ها
شمارهٔ ۱۲۸: شاه من با خیل خوبان چون ز راهی بگذرد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
شاه من با خیل خوبان چون ز راهی بگذرد راست پنداری که شاهی با سپاهی بگذرد چون ز پیشم بگذرد سوزد ز سر تا پا مرا همچو آن برقی که از پیش گیاهی بگذرد چون نباشد عمر من کوته که از هجران به من بی تو هر شب سالی و هر روز ماهی بگذرد آنکه بی یادش دمی نگذشت بر من کاشکی یاد من بر خاطر او گاهگاهی بگذرد گر چه کار چشم شوخش بی گنه عاشق کشی است چشم دارم کز گناه بی گناهی بگذرد ما گدایان از کجا و بزم تو، بس جای ما بر سر راهی کز آنجا چون تو شاهی بگذرد آنکه سوزد جان خلق از آتش خویش رفیق آه اگر ناگاه سویش برق آهی بگذرد رفیق اصفهانی