رفیق اصفهانی
غزل ها
شمارهٔ ۹۷: ز کوی یار به من زان خبر نمی آید
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ز کوی یار به من زان خبر نمی آید که هر که می رود آنجا دگر نمی آید مده به روز دگر وعده ی وصال و مرو که بی تو صبر ز من این قدر نمی آید به کار عاشقی ای عیب جو مکن عیبم که غیر از این هنر از من هنر نمی آید فغان ز سختی آن دل که نرم کردن آن ز ناله ی شب و آه سحر نمی آید به این جمال کسی را که در نظر آیی جمال مهر و مهش در نظر نمی آید در این چمن منم آن باغبان که پروردم هزار نخل و یکی زان به بر نمی آید نمی شود ز تو کام دلش روا اما رفیق با دل خودکام برنمی آید رفیق اصفهانی