رفیق اصفهانی
غزل ها
شمارهٔ ۸۷: نمی خواهی دلم چون شاد [و] می خواهی غمین باشد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
نمی خواهی دلم چون شاد [و] می خواهی غمین باشد نباشد آنچنان یارب الهی اینچنین باشد برم جورت که بردن جور نیکویان بود نیکو کشم نازت که ناز نازنینان نازنین باشد گر از دست تو باشد زخم باشد بهتر از مرهم ور از جام تو باشد شهد خوشتر ز انگبین باشد قدی داری و رخساری که چون رخسار و قد تو نه ماهی بر فلک تابد نه سروی بر زمین باشد تو و اندیشه ی این روز و شب کز هجر و وصل تو دل اغیار شاد و جان من اندوهگین باشد من و شام و سحر این فکر کآیا این زمان با او که یارب هم زبان گردد که آیا همنشین باشد نبودی گر غرض محرومی عاشق نکویان را چه بایستی که تن سیمین بود، دل آهنین باشد رفیق آرام چون گیرد به کنج عافیت حالی که در هر گوشه ای ابرو کمانی در کمین باشد رفیق اصفهانی