رفیق اصفهانی
غزل ها
شمارهٔ ۷۶: چه می در جام من پیر مغان کرد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چه می در جام من پیر مغان کرد که در پیرانه سر بازم جوان کرد نه دربانم جدا زان آستان کرد جدا زان آستانم آسمان کرد گمان بد به من آن بی وفا برد مرا آن بی وفا چون خود گمان کرد دمی کان رشک سرو و غیرت گل به عزم سیر جا در گلستان کرد چو بلبل گل از آن رخ ناله برداشت چو قمری سرو از آن قامت فغان کرد هزاران روز شب کردی به اغیار شبی هم روز با ما می توان کرد مزن بر ما به رندی طعنه ای شیخ ترا هر کس چنین، ما را چنان کرد رفیق این دولت من بس، که بختم گدای درگه پیر مغان کرد رفیق اصفهانی