رفیق اصفهانی
غزل ها
شمارهٔ ۷۰: چه باشد گر ترا ویرانه ی من خانه ای باشد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چه باشد گر ترا ویرانه ی من خانه ای باشد تو گنجی گنج را جا گوشه ی ویرانه ای باشد نباشد بزم تو جای من دیوانه جای من به کنج گلخنی یا گوشه ی ویرانه ای باشد ز پا اندازدم اندوه دوران گرنه یک ساعت به دستم شیشه ای یا بر کفم پیمانه ای باشد نباشد آشنا گر با من آن بیگانه وش، بهتر که شب با آشنایی روز با بیگانه ای باشد کجا ماند نهان راز من رسوا اگر از من به هر سو قصه ای و هر طرف افسانه ای باشد مکن منعم بکوی آن پری، گر باشم آشفته که در هر جا پریروئی بود دیوانه ای باشد نباشد جا اگر در خانه اش ما را رفیق آن بس که در شهری که باشد خانه ی او، خانه ای باشد رفیق اصفهانی