رفیق اصفهانی
غزل ها
شمارهٔ ۶۵: فصل گل شد، سیر باغ و بوستانم آرزوست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
فصل گل شد، سیر باغ و بوستانم آرزوست سیر باغ و بوستان با دوستانم آرزوست الفت پیر کهن بانو جوان خوش دولتی است پیرم و این دولت از بخت جوانم آرزوست تا کنم فارغ ز حرف این و آن شرب مدام خانه ی دربسته در کوی مغانم آرزوست با می و میخانه، بی انصاف و کافر نعمتم گر بگویم کوثر و باغ جنانم آرزوست آرزوی رویش از دل کم نمی گردد مرا گر دمی صد بار می بینم همانم آرزوست چون ننالم زین تغابن من که با این نیم جان یک جهان جان بهر آن جان جهانم آرزوست دل فسرد از وضع یاران صفاهانم رفیق چند روزی سیر آذربایجانم آرزوست رفیق اصفهانی