رفیق اصفهانی
غزل ها
شمارهٔ ۶۴: بیمار درد را که دوا درد دیگر است
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بیمار درد را که دوا درد دیگر است هر ساعتش ز درد رخ زرد دیگر است در کشوری که عشق بود خورد و خواب نیست ور نیز هست، خواب دگر خورد دیگر است آنم که هر دمم به غم آباد جان و دل از کاروان درد، رهاورد دیگر است گر نیستش به غیر سر آشتی دگر هر لحظه با منش ز چه ناورد دیگر است مردانه بگذر از سر دنیا که این عجوز هر روز در حباله ی نامرد دیگر است دیدم تمام دفتر شعر ترا رفیق هر فرد این کتاب به از فرد دیگر است رفیق اصفهانی