رفیق اصفهانی
غزل ها
شمارهٔ ۵۸: برده دل از من پریرویی نمیگویم که کیست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
برده دل از من پری رویی نمی گویم که کیست آن پری رو کیست می گویی؟ نمی گویم که کیست کیست می گویی پری یا آدمی یارت بگو آدمی خویی پری رویی نمی گویم که کیست گلشن کویی که می پرسی نمی گویم کجاست سرو دلجویی که می گویی نمی گویم که کیست در رکاب جور و کین پایی، نمی دانم کدام راه بیداد و جفا پویی نمی گویم که کیست آنکه هرسو رو نهد خلقی برای دیدنش رو نهد سویش ز هر سویی نمی گویم که کیست هر سر مویم زبانی گشته در وصف کسی با کسی لیکن سر مویی نمی گویم که کیست گویی آن گل از چه گلزار است می خواهی رفیق تا ز گلزارش بری بویی نمی گویم که کیست رفیق اصفهانی