رفیق اصفهانی
غزل ها
شمارهٔ ۴۴: یار اگر بیگانه از اغیار باشد خوشتر است
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
یار اگر بیگانه از اغیار باشد خوشتر است گل خوشست اما اگر بی خار باشد خوشتر است من اگر باشم به بزم یار خوش باشد، ولی غیر اگر بیرون ز بزم یار باشد خوشتر است گر چه از لطف کم دلبر دل عاشق خوش است گر به عاشق لطف او بسیار باشد خوشتر است نیست چون چشم و چراغ من به پیش چشم من گر به چشمم روز چون شب تار باشد خوشتر است دیدن دلدار خوش باشد به خواب و این شرف گر نصیب دیده ی بیدار باشد خوشتر است با خیال یار خفتن در لحد خوش دولتی است ور به محشر وعده ی دیدار باشد خوشتر است گر چه حرف عشق در خلوت خوشست اما رفیق این سخن گر بر سر بازار باشد خوشتر است چشم من، پنهان ز چشم مردمان می خواهمت جان من، در پهلوی دل همچو جان می خواهمت شاه من روز از خلایق در زمین می جویمت ماه من شب از خدای آسمان می خواهمت گر درست است این که دارد دل خبر از دل چرا ترک من کردی تو و من همچنان می خواهمت در گلستان جهان ای سرو باغ زندگی خرم و شاداب و آزاد و جوان می خواهمت تا نیفتد چشم بد بر عارض نیکوی تو چون پری از دیده ی مردم نهان می خواهمت تو چو من داری بسی کس زان نمی خواهی مرا من ندارم هیچ کس غیر تو زان می خواهمت چند باشد از تو روز و روزگار ما سیاه با رفیق ای ماه چندی مهربان می خواهمت رفیق اصفهانی