رفیق اصفهانی
غزل ها
شمارهٔ ۴۱: تا دست می دهد می و معشوق می پرست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
تا دست می دهد می و معشوق می پرست از کف منه پیاله و فرصت مده ز دست کردی چو صید خو دل ما را مده ز دست مشکل فتد به دام چو صیدی ز دام جست دامن کشان مرو ز بر من خدای را بنشین دمی ز پا که دلم می رود ز دست هم شست دست از دل و هم کند دل ز جان هر کس چو من به دست کسی گشت پای بست از دستبرد حادثه در زیر خاک به در پای یار سر که نباشد چو خاک پست از پیش دیده یارم اگر رفت باک نیست جایی نمی رود ز دلم هر کجا که هست پهلوی غیر چند نشینی به رغم من پیش رفیق هم نفسی می توان نشست رفیق اصفهانی