حافظ شیرازی
غزل های خواجه حافظ شیرازی
غزل شمارهٔ ۱۵۴: راهی بزن که آهی بر ساز آن توان زد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
راهی بزن که آهی بر ساز آن توان زد شعری بخوان که با او رطل گران توان زد بر آستان جانان گر سر توان نهادن گلبانگ سربلندی بر آسمان توان زد قد خمیده ما سهلت نماید اما بر چشم دشمنان تیر از این کمان توان زد در خانقه نگنجد اسرار عشقبازی جام می مغانه هم با مغان توان زد درویش را نباشد برگ سرای سلطان ماییم و کهنه دلقی کآتش در آن توان زد اهل نظر دو عالم در یک نظر ببازند عشق است و داو اول بر نقد جان توان زد گر دولت وصالت خواهد دری گشودن سرها بدین تخیل بر آستان توان زد عشق و شباب و رندی مجموعه مراد است چون جمع شد معانی گوی بیان توان زد شد رهزن سلامت زلف تو وین عجب نیست گر راه زن تو باشی صد کاروان توان زد حافظ به حق قرآن کز شید و زرق بازآی باشد که گوی عیشی در این جهان توان زد حافظ شیرازی