جامی هروی
سلامان و ابسال
بخش ۴۷ - آگاه شدن حکیم و پادشاه از حال سلامان و ابسال و سرزنش کردن سلامان را و تنگ شدن احوال بر او
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چون سلامان شد حریف ابسال را صرف وصلش کرد ماه و سال را باز ماند از خدمت شاه و حکیم هر دو را شد دل ز هجر او دو نیم چون ز حال او خبر جستند باز محرمان کردندشان دانای راز بهر پرسش پیش خویشش خواندند با وی از هر کجا حکایت راندند نکته ها گفتند از نو و کهن تا به مقصود از طلب آمد سخن شد یقین کان قصه از وی راست بود داستانی بی کم و بی کاست بود هر یک اندر کار وی رایی زدند در خلاصش دستی و پایی زدند بر نصیحت یافت کار آخر قرار کز نصیحت نیست بهتر هیچ کار از نصیحت ناقصان کامل شوند وز نصیحت مدبران مقبل شوند از نصیحت زنده گردد هر دلی وز نصیحت حل شود هر مشکلی ناصحان پیغمبرانند از نخست گشته کار عقل و دین زیشان درست هر که از پیغمبری دم زد بر او جز نصیحت ز آسمان نامد فرو جامی هروی