جامی هروی
سلامان و ابسال
بخش ۳۸ - اشارت به آنکه مقصود ازین مدحت ها مدحت شهریار کامگاریست خلدالله ملکه و سلطانه
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
شب خرد آن ناصح شیرین خطاب کرد مشفق وار آواز عتاب گفت جامی فکرت بیهوده چند سودن این کلک نافرسوده چند هر که بر ملک بقا فیروز نیست دی به فرض ار بوده است امروز نیست گم مکن سر رشته مقصود را مدح کم گو شاه ناموجود را گفتم ای سرچشمه دانشوری بر تو ختم اندیشه نطق آوری قصد من زین مدح شاه دیگر است کافسر اقبالش اکنون بر سر است هفت کشور سخره فرمان اوست هفت دریا رشحه احسان اوست وصف خاصان به ز عام اندر نهفت باد صافی وقت آن عارف که گفت «خوشتر آن باشد که وصف دلبران گفته آید در لباس دیگران » هر کس آری محرم این راز نیست بر رخ هر محرم این در باز نیست جامی هروی