فصیحی هروی
غزلیات
شمارهٔ ۱۴۷: دیده را گم داشتم عمری و اکنون یافتم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دیده را گم داشتم عمری و اکنون یافتم گر نیامد نکهت پیراهنی چون یافتم از غرور عافیت می کردمش از گل سراغ عاقبت اندر میان دجله خون یافتم تشنگی می داشتم بستند دریا و سراب آخرالامر این گهر در جیب جیحون یافتم ناله دیرآشنای گوش لیلایم از آن خویش را گم کردم و در جان مجنون یافتم دل نماندم تا غم دل جلوه گر شد بی نقاب قطره ای گم کردم و صد بحر افزون یافتم سجده ای بر هر در افشاندیم اما عاقبت کعبه را از تنگنای کعبه بیرون یافتم قصه درد فصیحی می زدم امشب رقم لفظ را گم گشته در خوناب مضمون یافتم فصیحی هروی