جامی هروی
سلامان و ابسال
بخش ۳۰ - حکایت آن موسوس سودایی که به سبب آلایش جانوران دریایی دست از آب دریا شست و آبی پاکیزه تر از آب دریا جست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
آن موسوس بر لب دریا نشست تا کند بهر تقرب آبدست دید دریایی پر از ماهی و مار چغز و خرچنگش هزار اندر هزار هر طرف مرغان آبی در شناه غوطه زن از قعر دریا قوت خواه گفت دریایی که چندین جانور گردد اندر وی به صبح و شام در کی سزد کز وی بشویم دست و روی شستم اکنون دست خود زین شست و شو چشمه ای خواهم به سان زمزمی کوته از وی دست هر نامحرمی کانچه شد آلوده از آلودگان فارغند از وی جگر پالودگان جامی هروی