فصیحی هروی
غزلیات
شمارهٔ ۱۱۳: خوش آن که جوش دیده بیهوده بین نبود
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
خوش آن که جوش دیده بیهوده بین نبود نقش ستم در آینه ها خوش نشین نبود ایمن به باغ عصمت خود می چمید حسن در زیر هر مژه نگهی در کمین نبود خوش می گذشت از شکن شانه زلف دوست بر هیچ تار آن گره کفر و دین نبود بگداخت ناله بر لب بلبل ز ناله ام این شعله گرم بود ولی این چنین نبود دستم ز جیب چاک به دل می کشید دوش کامشب خروش و ولوله در آستین نبود عمرم تمام صرف فغان گشت و سوختم کاول فغان چرا نفس واپسین نبود گشتم شهید و از کرم غم در آتشم بودم گمان مغفرت اما یقین نبود نازم به پاسبانی عصمت که دوست را در بزم شب نشان نگه بر جبین نبود بوی نشاط نیست فصیحی درین بهار گویی که هیچ تخم طرب در زمین نبود فصیحی هروی