فصیحی هروی
غزلیات
شمارهٔ ۱۱۲: تا گلستان بود کی پرخار بیدادم نبود
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
تا گلستان بود کی پرخار بیدادم نبود گوش گل کی شعله پوش از جوش فریادم نبود شیشه ام در بیستون غلطید و آسیبی ندید سعی شیرین بود اما بخت فرهادم نبود تا در دارالشفای عشق بردم بخت خویش مهربان تر مرهمی از تیغ جلادم نبود بی کسی بنگر که با این ترکتاز هجر دوش ناله ای هم پاسبان محنت آبادم نبود ناله های نوگرفتاران غم را لذتی ست ورنه این یک مشت پر مقصود صیادم نبود بار ننگ نقطه موهوم ما را برنتافت دوش این پرگار ورنه مقصد ایجادم نبود ناله واری گر نفس داری فصیحی شکوه چیست وای جان من که شب سامان فریادم نبود فصیحی هروی