فصیحی هروی
غزلیات
شمارهٔ ۱۱۱: تا من آتش خانه بودم رسم خاکستر نبود
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
تا من آتش خانه بودم رسم خاکستر نبود شعله را بدنامی دود دل اخگر نبود دل مدام آواز مرغ آشنایی می شنید چون قفس بشکست جز یک مشت بال و پر نبود العطش می زد جگر غم دوزخش بر لب چکاند پیش از این آن بینوا را باده در ساغر نبود رنگ و بوی غم گرفت از فیض دل گلزار ما این زر ناقص عیار از کیمیا کمتر نبود خویش را بر نیش مژگان ستم کیشان زدم کان قدر زخمی که دل می خواست در خنجر نبود قوت بال طلب ما را بدین گلشن رساند ورنه پرواز این قدر در تنگنا بی پر نبود دست حرمانم فصیحی کند و بر آتش نهاد در گلستانی که نخل بی بری بی بر نبود فصیحی هروی