طغرای مشهدی
بیت ها بر گزیده از غزل ها
شمارهٔ ۳۶۱: زلفی که بر زبان و دل شانه بگذرد - ماند به آن شبی که به افسانه بگذرد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
زلفی که بر زبان و دل شانه بگذرد ماند به آن شبی که به افسانه بگذرد دل صبح خیز مشق بر آتش دویدن است دارم امید آنکه ز پروانه بگذرد در بزم وصل، تشنه لبان را خمار هجر چندان امان نداد که پیمانه بگذرد غیر از دلم که خانه بدوش تجرد است جغدی ندیده ام که ز ویرانه بگذرد در زلف او دلم سر و برگ جدل نداشت استاد یک کنار که تا شانه بگذرد از اتحاد، در دل ما می کند خطور حرفی اگر به خاطر جانانه بگذرد طغرای مشهدی