نظام قاری
مخیّلنامه (در جنگ صوف و کمخا)
بخش ۸ - در ایلچی فرستادن کمخا و باج از صوف و سقرلاط طلب کردن
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چنین گفت ابیاری خسروی که بشنو سخن چون تو شاه نوی بسرپوش گفتند چیزی براز نباید کشیدن چو میرز دراز بباید فرستادن ایلچی برو نباید نهاد این حدیثش برو طلب کردن از صوف و ارمک خراج گرفتن بضرب از سقرلاط باج سری گر برآید رجیب خلاف توهم دزد و دشمن بکین برشکاف پسند آمدش اینسخن زود و گفت که با جبه اش خرمی باد جفت قبائی بایلچیگری خواستند بنوروزی و چمته آراستند فرستاده شد بهر تحصیل مال بنزدیک صوف از برای منال یکی میشد آهسته ایلچی براه بدو کرد مدفون یزدی نگاه چرا گفت نی چست تر میدوی ببالای حجله مگر میروی زقبرس بسوی خطاروی کرد بدش ابلقی پوستین ره بورد بمان ایلچی رخت اینجا براه شنو قصه صوف و آن بارگاه نظام قاری