حافظ شیرازی
غزل های خواجه حافظ شیرازی
غزل شمارهٔ ۱۳۰: سحر بلبل حکایت با صبا کرد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
سحر بلبل حکایت با صبا کرد که عشق روی گل با ما چه ها کرد از آن رنگ رخم خون در دل افتاد وز آن گلشن به خارم مبتلا کرد غلام همت آن نازنینم که کار خیر بی روی و ریا کرد من از بیگانگان دیگر ننالم که با من هر چه کرد آن آشنا کرد گر از سلطان طمع کردم خطا بود ور از دلبر وفا جستم جفا کرد خوشش باد آن نسیم صبحگاهی که درد شب نشینان را دوا کرد نقاب گل کشید و زلف سنبل گره بند قبای غنچه وا کرد به هر سو بلبل عاشق در افغان تنعم از میان باد صبا کرد بشارت بر به کوی می فروشان که حافظ توبه از زهد ریا کرد وفا از خواجگان شهر با من کمال دولت و دین بوالوفا کرد حافظ شیرازی