کوهی
غزل ها
شمارهٔ ۱۴۴: هر که جویای کریم آمد کرم می بایدش
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
هر که جویای کریم آمد کرم می بایدش در ره رزق خدا از سر قدم می بایدش هر که قانع شد بدرد عشق جانان همچو ما ترک سوداهای فکر بیش وکم می بایدش تا سواد الوجه فی الدارین او باشد درست از سر زلف سیاه خود علم می بایدش بهر یاقوت لب دلجوی جان بخش حبیب قوت جان از آه و اشک و درد و غم می بایدش با غم جانان بباید ساخت در دنیا و دین دل که او را جاودان ناز و نعم می بایدش دم نمی باید زدن بی یاد آن دلبر دمی گر از آن لب ساغر می دمبدم می بایدش وانکه چون کوهی بفقر و فاقه می سازد مدام صبر همچون کوهی در جبر و ستم می بایدش کوهی